عقیقه الینا جون

میگن بهتره عقیقه یک هفته بعد از تولد انجام بشه. اما بابا عقیده ای به این حرفا نداره. منم خواستم این کارو محول کنم به حاج خانم مکری و همسرش که مطمین باشم تمام نکات شرعیش رعایت میشه. پارسال بعد از اربعین متوجه شدم که آبگوشت پخته شد و من جا موندم!

تولد امام حسن هم دیر بهشون گفتیم و عقیقه مال یه نفر دیگه بود. از همون موقع مامانی سفارش اربعین امسال رو بهشون داد. و چند وقت قبل از اربعین هم یادآوری کرد.

اربعین دو روز بعد از شب یلدا بود. این شد که ما با یه تیر دو نشون زدیم و وقتی رفتیم تهران در هر دو مراسم شرکت کردیم. متاسفانه نتونستم روضه های روزهای قبلشون رو شرکت کنم. روز اربعین من و شما با مامانی رفتیم خونه حاج خانم مکری. یه عالمه بچه اونجا بود و به شما حسابی خوش گذشت.

حاج خانم  با وجود بیماریش و حال بدش خیلی زحمت کشیده بود، خیلی. واقعا دستش درد نکنه. بنده خدا انقدر حالش بد بود که گفت دیگه قبول نمیکنم و این آخرین عقیقه بود چون شما رو دوست داشتم این کارو کردم.

امیدوارم  خدا شفاش بده و هر چه زودتر حالش خوب خوب بشه.

ایشالا  که این عقیقه هم دختر گل منو بیمه کنه و از همه امراض و بدیها محفوظ بمونه. الهی آمین.