الینا هدیه روشن خدا

اتاق خواب الینا

1391/11/16 16:58
نویسنده : مامان
89 بازدید
اشتراک گذاری

چهارشنبه هفته پیش یعنی ۱۱ بهمن با عمو بهروز اومدیم آمل. از همون شب الینای ناناز ما توی اتاق خودش میخوابه.

خوشحالم که تونستم به احساسات خودم غلبه کنم و از الان به اتاق خودت عادتت بدم. چون الان برای شما سخت نیست و خیلی راحت قبول کردی. البته هنوز هم از اینکه روی تخت ما بخوابی و من و بابا دو طرفت باشیم کیف میکنی و کلی شارژ میشی و بازی میکنی. اما خب هیچوقت عادت نداشتی همونجا بخوابی، جز صبح ها یا بعد ازظهر ها که بابا نیست.

فکر میکنم از اتاقت خوشت اومده. و حتی صبح و بعد ازظهر هم اتاق خودتو بیشتر دوست داری. ولی از پشه بند تختت زیاد خوشت نیومد. کوچولوی ناز و مظلوم من، انگار میدونی که اعتراض بی فایده است.

جمعه صبح بعد از شیر خوردن بیدار بودی ولی وقتی گذاشتمت توی تختت چیزی نگفتی و سرتو چرخوندی ( به عادت خوابت) که بخوابی. نیم ساعت بعدش بابا بیدار شد، اومد تو اتاقت یهو شما خندیدی و بابا تازه فهمید که بیداری و آوردت پیش خودمون. بابا خیلی ذوق کرده بود که شما بیدار بودی و صدات در نمیومد و بیشتر از اون اینکه با دیدن اون خندیده بودی.

جالب تر از همه اینکه شب اول من خیلی استرس داشتم و هر بار که شما بیدار میشدی با سرعت میومدم تو اتاقت. یه بار که اومدم سریع از جام پاشم از تخت افتادم پایین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)