الینا هدیه روشن خدا

اولین رستوران با الینا

1391/10/23 11:49
نویسنده : مامان
134 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه شب برای اولین بار با الینا جونمون رفتیم رستوران. خیلی وقت بود که از خونه نشینی خسته شده بودم و دلم میخواست برای تفریح برم بیرون. ولی دختر گلم خیلی کوچولو بودی و نمیخواستم اذیت بشی. چند بار هم که خواستیم بریم یا زود میخوابیدی یا مهمونی بودیم.

 

بالاخره پریشب طلسمش شکست و رفتیم به رستوران پوآ که فست فود داره. اول شما رو گذاشتم توی کریر.

 

وقتی پیش غذامونو خوردیم بغلت کردم که وقتی غذای اصلی رو میارن صبرت تموم نشده باشه. که البته موقع غذا هم بابا بغلت کرد.

خیلی خانم بودی. مثل همیشه همه جا و همه کس رو با کنجکاوی نگاه میکردی دختر دوست داشتنی من. به ما که خوش گذشت. یه شام سه نفره با دختر گلمون. فکر کنم شما هم خوشت اومده بود. انقدر که با وجود خستگیت هیچی نگفتی و همین که نشستیم تو ماشین خوابیدی. به امید اونروزی که وقتی میریم بیرون شما هم بتونی غذا بخوری.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)